غزه امروز به محلی تبدیل شده که نمونهای از نسلکشی خصوصیشده، صنعتی و مبتنی بر فناوریهای نوین به نمایش گذاشته میشود؛ جایی که شرکتهای فناوری، مزدوران نظامی خصوصی و پیمانکاران کمکهای بشردوستانه، دست به دست هم دادهاند تا مدلی از نسلکشی صنعتی را که بهصورت تجاری به بازار جهانی عرضه میشود، به اجرا درآورند. این مدل نه تنها یک جنگ استعماری، بلکه الگویی است برای صادرات جهانی کشتار سیستماتیک که در قالب نوآوریهای امنیتی و فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی بستهبندی شده است.
سرمایهداری نظامی و خصوصیسازی جنگ
از اوایل قرن بیستویکم، شرکتهای نظامی خصوصی مانند بلکواتر و دینکورپ جایگاه خود را در جنگهای مدرن تثبیت کردهاند. این شرکتها که ابتدا در حوزه امنیت و لجستیک فعال بودند، اکنون در نقشهای رزمی، اطلاعاتی و پشتیبانی نظامی در نقاط مختلف جهان از آفریقا تا یمن و هائیتی وارد عمل شدهاند. این شرکتها با بهرهگیری از حمایت دولتهای منطقهای مانند امارات متحده عربی، از حقوق ویژهای برخوردارند و عملاً بدون نظارت و محدودیت در عرصه جنگ عمل میکنند.
این تحولات سبب شده نقش نیروهای نظامی بهتدریج به سمت خصوصیسازی و فعالیتهای اقتصادی سوق یابد. همچنین سازمانهای غیرانتفاعی با استفاده از وضعیت معافیت مالیاتی، کمکهای مالی خود را مستقیماً به نیروهای نظامی و شهرکهای اسرائیلی منتقل میکنند؛ موضوعی که ابعاد جدیدی از پیچیدگی و همکاریهای پشت پرده را نمایان میکند.
هوش مصنوعی؛ تسلیحاتی برای نسلکشی
ظهور هوش مصنوعی نقش جدیدی در نظام اشغالگری اسرائیل بازی میکند. واحد ۸۲۰۰، مرکز تکنولوژیک دولت اشغالگر، با ترکیب فناوری نظامی و شرکتهای فناوری بزرگ مانند گوگل و مایکروسافت، نسلکشی با کمک هوش مصنوعی را به یک واقعیت تبدیل کرده است. ابزارهایی مانند «لوندر» قادرند با تحلیل مکالمات فلسطینیها و تشخیص گویش، فهرستهای هدف برای حملات را به صورت خودکار تولید کنند. این فناوریها با سرمایهگذاری کشورهای حوزه خلیجفارس بهویژه عربستان سعودی، در مقیاسی فراتر از منطقه خاورمیانه در حال گسترش هستند.
این ادغام فناوری و کشتار بهطور چشمگیری مرز میان فرماندهی نظامی و الگوریتمهای شرکتی را از بین برده و کل ساختار اشغالگری را به صورت برونسپاریشده و صنعتی درآورده است.
همچنین اسناد تازهمنتشرشده بر پایه قانون ثبت عوامل خارجی نشان میدهد شرکت روابط عمومی آمریکایی اِسکِیدیکِی، با قراردادی به ارزش ۶۰۰هزار دلار، پروژهای رباتیک را برای اسرائیل در شبکههای اجتماعی راهاندازی کرده است. این برنامه با هدف پر کردن شبکههایی چون اینستاگرام، تیکتاک، یوتیوب و لینکدین از محتوای طرفدار اسرائیل طراحی شده است. بر اساس مفاد قرارداد، اِسکِیدیکِی موظف است علاوه بر آموزش سخنگویان جامعه مدنی اسرائیل، ارزیابی اثربخشی اینفلوئنسرها را نیز انجام دهد و ارتباط با رسانههای بینالمللی برای تولید و پخش محتوای مثبت درباره اسرائیل را مدیریت کند.
تسلیحات آزموده شده در میدان جنگ و بازار جهانی
اقتصاد اسرائیل بر پایه فروش تسلیحات و فناوریهای نظامی پیشرفته بنا شده است. تسلیحات شرکتهایی مانند اسمارت شوتر که توسط ارتش بریتانیا خریداری شدهاند، نمونههایی از فناوریهای نظامی هستند که در غزه به آزمایش گذاشته شده و سپس به بازار جهانی عرضه میشوند. این موضوع سبب شده نسلکشی در غزه به مثابه یک «آزمایشگاه» تبدیل شود که فناوریهای سرکوب و کشتار، برای بازارهای بینالمللی بهینهسازی میشوند.
اروپا به عنوان بزرگترین خریدار تسلیحات اسرائیل، سهم عمدهای در گسترش این مدل دارد. بریتانیا بهطور خاص با همکاری نظامی و قراردادهای چند میلیارد دلاری با شرکتهای اسرائیلی، در این چرخه نقش کلیدی ایفا میکند. این همکاریها باوجود مستندات مربوط به جنایات جنگی صورت میگیرد و نشاندهنده مشارکت غیرمستقیم کشورهای غربی در زیرساختهای نسلکشی است.
کمکهای بشردوستانه؛ ابزاری در خدمت اشغال
یکی دیگر از ابعاد پیچیده این مدل، بهرهبرداری اسرائیل از کمکهای بشردوستانه برای پیشبرد اهداف اشغالگری است. بنیادهای بشردوستانه و شرکتهای امنیتی خصوصی که فاقد هرگونه صلاحیت بشردوستانه هستند، نقش پررنگی در مدیریت کمکها دارند؛ بهگونهای که برخی از این سازمانها متهم به همکاری با نیروهای اشغالگر در جمعآوری اطلاعات و حتی سرکوب فلسطینیان شدهاند.
این مدل خصوصیسازی کمکها بهگونهای است که نه تنها کمکی به فلسطینیان نمیشود، بلکه این کمکها به ابزار سرکوب، جابهجایی اجباری و تسهیل سیاستهای نسلکشی تبدیل شدهاند. آمار کشتهها و زخمیهای فلسطینیانی که در صف کمکهای بشردوستانه بودهاند، خود گواهی تلخ بر این حقیقت است.
طرحهای پساجنگ و پاکسازی جمعیتی
برنامههای اعلام شده توسط دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو برای بازسازی و تغییر ساختار غزه نشاندهنده چشماندازی است که بر پاکسازی جمعیتی و تغییرات ساختاری استوار است. برخلاف مدلهای امپریالیستی که سعی در کنترل جمعیت داشتند، مدل نسلکشی اسرائیل نیازمند حذف جمعیت است تا راه برای استقرار شهرکهای جدید و تغییر ساختار جغرافیایی و سیاسی منطقه هموار شود.
شرکتهای مشاورهای بزرگ مانند گروه مشاوران بوستون که در زمینه بازسازی پس از جنگ فعالیت دارند، بخشی از این طرحها هستند و نقش مهمی در برآورد هزینهها و مدیریت جابهجاییهای اجباری ایفا میکنند. این همکاریها نشان میدهد مدلهای امپریالیستی و نسلکشی به نوعی مکمل یکدیگر برای حفظ نظم و بقای ساختارهای قدرت تبدیل شدهاند.
مدل اشغالگری اسرائیل در غزه، ترکیبی پیچیده از نسلکشی صنعتی، سرمایهداری نظامی و بهرهبرداری از فناوریهای نوین است که با حمایت گستردهای از سوی بازیگران بینالمللی همراه است. این مدل نه تنها به نابودی فیزیکی فلسطینیان میانجامد، بلکه ساختاری از سرکوب و کنترل را ایجاد کرده که نمونهای از نسلکشی عصر دیجیتال است.شرکتهای نظامی خصوصی، سازمانهای غیرانتفاعی، غولهای فناوری و دولتهای منطقهای و جهانی همه در این چرخه سهیماند. این روند هشداردهندهای است از چگونگی تبدیل فناوری و سرمایهداری به ابزاری برای کشتار سیستماتیک و فروپاشی حقوق بشر که نیازمند واکنش فوری و جامع جامعه جهانی است.




نظر شما